ماریا مونته سوری معتقد بودند که:

ساختارهای شخصیت کودک قبل از دوران دبستان شکل می گیرد و این ساختار بدون شک بر رفتار، نگرشها، ارتباط او با خود و دیگران بر سرنوشت تحصیل و زندگی بزرگسالی او تأثیر عمده ای خواهد داشت.-در نظر گرفتن مدرسه به عنوان محل ارائه آموزش یک دیدگاه است ،و در نظر گرفتن آن به عنوان محل آماده سازی برای زندگی ،نقطه نظر دیگری است در مورد دومی ،مدرسه باید تمام نیازهای زندگی را برآورده سازد. تعلیم و تربیتی که مبتنی بر اصلاح کودک باشد یا او را مجبور کند ماهیت واقعی خویش را انکار کند، چنین تعلیم وتربیتی کودک را به طرف ناهنجاریها سوق میدهد.برعکس دوره پیش آهنگی که کودکان را در خارج از محیط مدرسه ،با زندگی سازمان یافته آشنا می سازدهمواره در این راستا مورد توجه بوده است. - كودكان بايد معلم ما باشند؛ نبايد به كودكان به عنوان موجودات ضعيف و بي دفاعي نگريست كه نيازهايشان تنها حمايت شدن و كمك گرفتن از ديگران است، بلكه آنها موجوداتي الهي اند كه از لحظه ي تولد داراي زندگي پرجنب و جوشي از نظر روحي هستند و بوسيله ي فطرت هوشمندي هدايت مي شوند كه به آنها توانايي ساختن شخصيت انساني را مي دهد. از آنجا كه اين كودكان، بزرگسالان آينده هستند ما بايد آنها را به عنوان شكل دهنده ي اصلي بشريت بپذيريم. بزرگ ترين راز پيدايش ما در درون كودك نهفته است و آنچه انسان را به كمال مي ر ساند در درون او متجلي است.كودكان معلمان ما هستند. اما با درنظرگرفتن كودك به عنوان موجودي بي اراده و بدون رهنموهاي دروني، بزرگسالان او را مجبور به تسليم شدن درمقابل خواسته هاي خود مي كنند. بنابراين، بزرگ ترها تمايلات طبيعي و حساس كودك را سركوب مي سازند و در درون او مخالفت ها و مقاومت هاي سرسختانه اي را بيدار مي كنند كه به انحطاط و بيماري هاي رواني منجر مي شود.- در آموزش ، اشیاء بهترین مربیان هستند ، ماریا معتقد بود اشیائی که حواس کودکان را تحریک می کند و به آنان امکان فعالیت جسمانی می دهد،بسیار میتوانند اثربخش باشند .او ابتدا مهره هایی برای به نخ کشیدن،تکه پارچه هائی برای دوختن دگمه، وصل کردن مهره ها و به بند کشیدن آنها ،و درمرحله بعد که احساس کرد کارش نتیجه مناسبی داده است ، حروف الفبا را با قطعات چوبی ساخت و با این روش خواندن و نوشتن را به بسیاری از کودکان آموخت.- یکی از نکات مهم در رشد حرکات ریتمیک است که باعث پرورش و رشد جسمانی کودک می شود - كودكان بايد راه خود را مستقلاً پيدا كنند کودک باید در فرایند آموزشی خود عامل فعالی باشد یا باید به او عنوان یک عامل فعال در فرایند آموزشی خود نگاه کرد. کودک کسی نیست که فقط در معرض اتفاقات قرار گیرد، بلکه کسی است که باید بوسیله اراده اش اتفاقات را بوجود آورد. به همین خاطر ما باید دائما" ساختمان تجربه مداومی را پی ریزی کنیم، چون کودک در هر لحظه ممکن است حرکت متفاوتی را انجام دهد. پس روش آموزش به خود کودک بستگی دارد.- مونته سوری نسبت به خیال پردازی و تخیل کودکان حسی بدبینانه و انتقاد آمیز داشت و با اینکه معتقد به رعایت تمایلات طبیعی در رشد کودک بود،خیال پردازی را رد میکرد و معتقد بود کودک عاشق این است که در عوالم سحرآمیز غیر واقعی سرگردان شود اما با این کار او ارتباط خود را با دنیای واقعی از دست میدهد و داستانهای خیالی مانند جن و پری و بابا نوئل تنها او را به ساده لوحی تشویق میکندچون برخوردی غیر فعالانه دارد و فقط دریافت کننده است ،قدرت تشخیص و داوری در او پرورش نمی یابد ،در حالی که به این دو نیاز دارد.اگر بخواهیم تخیل خلاق را در کودک پررورش دهیم ،باید قدرت مشاهده و تشخیص او را در دنیای واقعی پرورش دهیم .- اعتقاد به اصل یادگیری از طریق فعالیت یادگیرنده. اگر از کودک مدرسه مونته سوری بپرسند : خواندن را از که آموختی ؟ پاسخ خواهیم شنید:«از هیچ کس ،من فقط کتاب را می خوانم تا ببینم آیا میتوانم آن را بخوانم.» -«آموزش براي صلح» با هدف برقراري صلح پايدار- بازسازي اجتماعي و صلح با هدف آزادي و اتحاد جوامع بشري